جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓  تبارشناسی Genealogy
🌓  از همه خلق‌الناس تا نیچه و بعد فوکو
📝 حسین شیران

بخش دوم


     «نیچه» در سال 1844 در شهر «روکن» پروس  ( آلمان امروز) بدنیا آمد و پس از 56 سال زندگی پر فراز و نشیب که البته یازده سال آخرش در دارالمجانین گذشت، سرانجام در آستانۀ قرن بیستم- سال 1900- چشم از جهان فروبست. پدرش یک «کشیش مسیحی» و مادرش یک «پارسای تمام‌عیار» بود؛ اما این زمینۀ رشد بشدت مذهبی و معنوی، مصداق "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" گشت و نیچه  نه فقط هرگز یک دین‌دار نگشت بلکه برعکس بیش‌ترین نقدها و نفی‌ها را نثار دین رایج مملکت‌اش «مسیحیت»‌ داشت (این هم نمونه‌ای دیگر از این نکتۀ تأمل‌برانگیز که همواره در طول تاریخ بزرگترین کسانی که بر علیه دین و مذهب شوریده‌اند خود از جمع مبلغان و یا بلافصل از دامان خود آنان برخاسته‌اند! ...)

 

     و اما نیچه چگونه و بر چه پایه و اساسی توانست مسیحیت این دین بزرگ و الهی آباء و اجدادی‌اش را مورد تاخت و تاز قرار دهد؟ در پاسخ باید گفت که خیلی راحت، بر پایه و اساس همین «تبارشناسی» که ما اینک داریم در موردش سخن می‌گوییم، با این تذکر که تبارشناسی‌ای که او در نظر داشت بسیار متفاوت از آن تبارشناسی‌ایست که در بادی امر هر کدام از ما در ذهن خود داریم! برای کسی که هرگز نیچه نخوانده و یا اصلا نمی‌داند او کیست این سخن ممکنست بدوا تا بدین حد در او ذهنیت ایجاد کند که نیچه به هر شکل به نسب‌ یا شجره‌ یا تبارنامه‌نویسی تاریخ دوهزار سالۀ مسیحیت همت گمارده و سرانجام توانسته ایرادی در آن بیابد و آن را نامشروع و نامعتبر سازد!

 

     شناخت عادی و اولیۀ ما از نسب‌ یا شجره‌ یا تبارنامه‌نویسی، همان‌طور که در بخش پیش گفتیم، همین است؛ مشخصا بواسطۀ این کار تاریخچۀ یک خاندان بطور اختصاصی مورد کندوکاو قرار می‌گیرد و در آن جزئا یک فرد خاص (مرده یا زنده) و یا کلا تمام افراد خاندان به یک فرد خاص واحد از نیاکان‌شان در گذشته پیوند داده می‌شوند و نتیجۀ جستجو بصورت درختی نمایش داده می‌شود؛ آنچه در این امر شرط است بدوا کشف یک اصل یا ریشه یا خاستگاه واحد در دل تاریخ خاندان و بعد ترسیم خط‌النسب از آن اصل تا به نسل‌های آتی‌ست آن‌سان که در آن خاندان هر کس بتواند بلاانقطاع نیا به نیا سیر خطی خود تا به آن نیای اول (اصل یا ریشه یا خاستگاه) را پی بگیرد!

 

     اما این هرگز آن چیزی نیست که نیچه از تبارشناسی در نظر داشت؛ اول از همه نیچه در ارتباط با هر چیزی و نه فقط افراد و خاندان‌ها، اساسا وجود یک اصل و ریشه و خاستگاه واحد را نفی و جویندگان پرشمار آن را به جدّ از این کار نهی می‌کند! او می‌گوید تصور یک خاستگاه واحد برای یک پدیده خیال باطلی است که باید از آن دوری جست، اگر هم تباری در کار باشد نه واحد که بسی متعدد است! و بعد مبتنی بر این اصل، ترسیم خط‌النسب‌ و پی‌گیری یک خط سیر واحد و بلاانقطاع را هم ناممکن می‌داند! آنچه ما در واقع امر با آن طرف هستیم خطوطی متعدد و متکثر با گسست‌ها و شکاف‌های فراوان است!

 

     به این ترتیب، از تبارشناسی معمول به آن معنا و مفهومی که ما در بادی امر در نظر داشتیم دیگر چیزی بجای نمی‌ماند مگر جز چند خط گسسته و درهم‌شکسته با مشتی نام و نشان بی‌ارتباط بهم که به هیچ دردی نمی‌خورد؟ چه بقول معروف شیر بی‌یال و دم و اشکم که دید؟! تبارنامه‌ای که در آن نه نشانی از یک اصل و بنیان واحد باشد و نه خط سیر واحد و پیوسته‌ای که افراد یک خاندان را بهم پیوند دهد که دیگر تبارنامه نیست؛ اصولا ارزش و اهمیت و اعتبار و افتخار یک تبارنامه در طی کردن یک خط پیوسته و پایدار از پسر تا پدر است که اگر این خط بگسلد نه فقط تبارنامه از ارزش و اهمیت و اعتبار و افتخار ساقط می‌گردد مهم‌تر از آن اینکه پسر هم بطور قطع مشروعیت خود را از دست می‌دهد!

 

بخش بعد بزودی

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: تبارشناسی Genealogy, فردریش ویلهلم نیچه, میشل فوکو, جامعه شناسی

[ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓  تبارشناسی Genealogy
🌓  از همه خلق‌الناس تا نیچه و بعد فوکو
📝 حسین شیران


بخش اول

 

     «تبارشناسی» چیست؟ در جستجوی معنا و مفهوم «تبار» به هر آن فرهنگ لغت فارسی که سر بزنید به وجه غالب جز این نخواهید یافت که «تبار» یعنی «اصل، نسل، نسب، نژاد، دودمان، خاندان، ...»، ولی در خصوص معنا و مفهوم «تبارشناسی» تقریبا دست خالی باز خواهید گشت چه هر اندازه که از «تبار» در این لغت‌نامه‌ها خبری هست از «تبارشناسی»اش هیچ نام و نشانی نیست! با این وجود از این بی‌بهرگی هیچ باکی نیست چه اگر «تبار» آن باشد لابد «تبارشناسی» هم این خواهد بود: «شناسایی اصل، نسل، نسب، نژاد، دودمان، خاندان، ...»!

 

     واژۀ «تبار» در فرهنگ لغت ما از دیرباز بوده و در منابع مختلف هم آورده شده است؛ رودکی  می‌گوید: «دور ماند از سرای خویش و تبار / نسری ساخت بر سر کهسار» و فردوسی: «چهل خواهرستش چو خرم بهار / پسر خود جزین نیست اندر تبار» و یا «نکوهش مخواه از جهان سر به سر / نبود از تبارت کسی تاج‌ور» و منوچهری: «امروز خلق را همه فخر از تبار اوست / وین روزگار خوش همه از روزگار اوست» و ناصر خسرو «من شرف و فخر آل خویش و تبارم / گر دگری را شرف به آل و تبار است» و ... .



     اما برخلاف فرهنگ لغت‌های فارسی که هیچ یک به عنوان تبارشناسی  نپرداخته‌اند در فرهنگ‌های لغت انگلیسی به هر کدام که سر بزنید عنوان Genealogy  (جینیالیجی) (معادل تبارشناسی) را در آن بازخواهید یافت، آن هم با معنا و مفهومی مشابه که من بعنوان نمونه به دو مورد از آن‌ها در دو فرهنگ لغت معروف و معتبر MacMillan و Oxford اشاره می‌کنم؛ نخست MacMillan:


The Study of The History of Families Using Historical" Documents to Discover The Relationships Between People"

: مطالعۀ تاریخچۀ خاندان‌ها با استفاده از اسناد تاریخی در جهت کشف مناسبات میان افراد [آن خاندان].



     و بعد Oxford:


"An Account of a Person's Descent from an Ancestor or Ancestors, by Enumeration of the Intermediate People; a Pedigree."

احصاء نسب یک شخص از نیا یا نیاکان[اش] بواسطۀ برشماری افراد واسط؛ نسب‌نامه.

 

     عنوان «نسب‌نامه» یا «شجره‌نامه» که فرهنگ آکسفورد تحت عنوان Pedigree به آن اشاره می‌کند در فرهنگ ‌لغت‌های ما هم پیدا می‌شود و بسیار شایع‌تر و آشناتر از عنوان تبارشناسی است و این یعنی که علمای فرهنگ‌نویس ما در وصف این معنی بیش‌تر با این عنوان مأنوس و محشور بوده‌اند تا تبارشناسی که به نسبت عنوان جدیدی است (هرچند نه آن‌قدر جدید که دهخدا  و عمید  و معین  هم به آن اشاره نکنند!)؛ علامه دهخدا در شرح معنی «شجره‌نامه» آورده است: "فهرست نام‌های پدران و نیاکان کسی بصورت درختی که نیای اولی اصل و فرزندان به ترتیب شاخه‌های آن باشند."

 

     خلاصه اینکه اگر هم از تبارشناسی بطور مشخص در فرهنگ‌های ما خبری نیست از نسب‌نامه‌نویسی یا شجره‌نامه‌نویسی به قدر کافی هست و هیچ کمبودی از این در نیست؛ با این عنوان معنا و مفهوم آن هم بر همه روشن است؛ در فرهنگ لغت انگلیسی هم کم و بیش همین معنا منظور است و تفاوت چندانی در کار نیست؛ اما اینکه من اینجا چند سطری در خصوص این معنی روشن نوشتم از باب ذکر یک نکته است و آن اینکه:

 

     از قدرقدرتی مبدعان و متفکران بزرگ عالم اینکه گاه اراده می‌کنند بر اریکۀ معنا و مفهوم یک واژۀ کهن، بار مفهومی تازه‌ای نهند مغایر و گاه حتی مخالف با آنچه عموم تا بحال از آن می‌دانستند و بعدش درست به اندازۀ یک برج بلند حرف و حدیث بدیع هم بر گردۀ آن بار باز بار می‌زنند و هر چه از آب درآمده است را رسماً در آشفته بازار علوم انسانی‌ رهایش می‌سازند و جالب اینکه زود هم هیاهویش در همه جا می‌پیچد و هر جا همه جار می‌زنند که آهای، بیا و ببین! نیایی و نبینی‌اش از دست دادی! و بعد ببینی و نفهمی‌اش هم که باز از دست دادی! اینجاست که ناچار می‌شوی برای فهم آن برج، هر طور شده کلیدواژۀ مفهومی تازه‌اش را به کف گیری حتی اگرکه مغایر و یا حتی مخالف با آنچه باشد که تا به امروز درباره‌اش می‌دانستی!

 

     نمونۀ اعلای این ماجرا جناب «فردریش ویلهلم نیچه» فیلسوف سرشناس آلمانی و بعد تالی پرتک‌وپویش جناب «میشل فوکو» متفکر سرشناس‌تر فرانسوی؛ این هر دو جناب استاد بی‌بدیل خلق معانی و مفاهیم بدیع به نوعی متفاوت از دیگران‎اند آن‌سان که برای درک و فهم‌شان تنها باید به خودشان مراجعه و استناد کنی و نه چیزی غیر از خودشان! «تبارشناسی» نمونه‌ای از این کلیدواژه‌ها‌ست که اگر شما با ذهنیت قبلی خود در دست بچرخانید دچار تناقض خواهید شد و هرگز موفق به ورود به برج بلند آنها نخواهید شد چه بقول برخی از متفکران متأخر آنچه اینها در نظر دارند درست نقطۀ مقابل آن چیزیست که شما تا بحال در نظر داشتید!

 

بخش بعد بزودی

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: تبارشناسی Genealogy, فردریش ویلهلم نیچه, میشل فوکو, جامعه شناسی

[ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]