لنگ پنجاه هزار تومان!
این یعنی جاهایی در این ایران اسلامی، هستند نیازمندانی که حاضرند تنها برای دریافت 50 هزار تومان مساعدت مالی ناقابل ساعتها وقت صرف کنند نخست نظر مساعد رئیس مجمع نمایندگان استان را جلب کنند بعد تازه نامهای بگیرند ببرند ادارهای دیگر، دستکم ساعتی هم آنجا وقت صرف کنند بعدش آنجا دستی که پول نمیدهند چه اصولا در این سطوح و در این مواقع پولهای بیتالمال حساب کتاب دارد، پس لاجرم یک فقره چک بگیرند ببرند بانکی، دستکم یک ساعتی هم وقت آنجا صرف کنند تا بتوانند به مبلغ مورد نظر دست یابند! قطعا این رفت و آمد با اسب که نخواهد بود! کرایهها را که کم کنیم دیگر از اصل پول چه باقی میماند را یک، خدا میداند، دو، بندۀ خدایی که در اوج تورم اصولا پنجاه هزار تومان برایش ارزش این همه دویدن و منت کشیدن را دارد! ...
بعد درست در همین مملکت عالیجنابان هدایتیها و شیخالاسلامیها پول جابجا میکنند بیحساب کتاب، در حد میلیاردی! این میلیارد که میگویم را ما هم مثل خیلیهای دیگر دو جا یک، موقع بودجهبندی و دو، موقع اختلاس میشنویم و گرنه مایی که شب واریز یارانهها برایمان عید است را چه به این حرفها! ...
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, حسین شیران, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی فقر
[ دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فرمول ناگفته و نانوشتۀ زندگی فقیرفقرا
جامعه شناسی فقر
حسین شیران
.
.
.
مرد میانسالی از آشنایان را که خسته از ضعف و ناخوشی به بیمارستان آمده بود گفتم: پدرجان! لطفا کمی هم بخودت برس! به خورد و خوراکت توجه بیشتری داشته باش! آهی کشید و گفت: خدا دل خوشتان را برایتان نگهدارد! قربانت بروم، فرمول زندگی ما فقیرفقرا با شماها فرق میکند، ماها کلی باید بدویم تا چیزی برای خوردن پیدا کنیم! پیدا هم که میکنیم آن چیز برای ما حکم گنج را پیدا میکند! میفهمی؟ گنج! شما خود با چیزی که سخت بدست آوردهای و حکم گنج برایت دارد چه میکنی؟ گفتم میفهمم پدرجان، ولی بهر حال باید چیزی هم بخورید یا نه؟ گفت: خوردنش را که میخوریم پسرم، نمیشود که نخورد، اما مسأله ما اینست: میخوریم تمام میشود نمیخوریم تلف میشویم! خداحافظ شما! دیگر چیزی نگفتم- یعنی نداشتم که بگویم- من هم بخدا سپردمش! اما همچنان ذهنم درگیر حرفهای اوست! فرمول زندگی فقیرفقرا! خوراکی در حکم گنج! بخوری تمام میشود نخوری تلف میشوی! خلاصه خیلی حس بدیست اینکه فکر کنی تو چیزی میدانی و دیگری اصلا حالیش نیست، بعد متوجه بشوی او خیلی هم حالیش بوده و تو اصلا چیزی بارت نیست!
.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی فقر, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران
[ پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]