🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش شصت و هفتم
✍️ حسین شیران
.
انقلاب فرهنگی مائو مؤخر بر انقلاب اقتصادی او در دو برنامهی پنجساله بود؛ برنامهی اول که بیشتر بر توسعه و تحول کشاورزی متمرکز بود در نخستین سالهای به قدرت رسیدناش به نسبت قرین موفقیتهایی بود- درست شبیه موفقیتهای اقتصادی کمونیستهای شوروی در دههی اول بعد از انقلاب اکتبر، و همین او را به شدت غرّه ساخت تا در سال 1958 برنامهی دوم را با سرعت و قوت هرچه بیشتری اینبار با هدف توسعهی صنعتی چین پیش برد؛ نام برنامه را "جهش عظیم" یا "یک گام بزرگ بهجلو" نهاد و تودهی چینیان را برای اجرایی کردناش بسیج نمود.
.
طرح جهش عظیم نه یک کار کارشناسیشده بلکه یک دستورالعمل سوپرانقلابی بود که مائو مخصوصا از شکم ناساز ایدئولوژی حاکماش کمونیسم آنهم از نوع چینیاش بیرون کشیده بود- کمونیسمی که لزوما طبق قاعدهی ماتریالیسم تاریخی مارکس ذاتا از تضاد طبقاتی نظام سرمایهداری و انقلاب کارگری حاصل و حاکم نگشته بلکه طی "انقلاب دهقانی" مستقیما از مرحلهی فئودالیسم به کمونیسم جهش یافته بود و مائو هیچ ایرادی در آن نمیدید با اینحال بر آن بود طی این طرح در کوتاهترین زمان ممکن عقبافتادگی صنعتی چین را نیز جبران کند.
.
برای این منظور تمامیتخواهی خود در اشتراکگرایی را بهحد کمال رساند و با "لغو مالکیت خصوصی" و ممنوعیت فعالیت اختصاصی در سراسر چین میلیونها چینی را در قالب کمونها و کلونیها بهکار اشتراکی واداشت تا هرچه سریعتر در کنار توسعهی کشاورزی، توسعه و تحول صنعتی چین را هم ممکن و محقق سازد؛ در این میان بهطور ویژه بر توسعهی صنعت فولاد متمرکز شد و دستور داد در هر کجا حتی حیاط خانهها کورههای کوچک محلی دایر کنند و بیوقفه به تولید فولاد بپردازند تا بتوانند در سریعترین زمان ممکن حتی از صنایع فولاد بریتانیا هم سبقت بگیرند!
.
تولید فولاد در حیاط خانه، آنهم برای رقابت جهانی، یک "کار نشد" بود اما دیکتاتورها نشد در کارشان نیست و اصلا حالیشان نیست، برای همین مائو نه فقط از طرح ناساز خود پاپسنکشید بلکه برعکس دستور داد چینیها شده از کارهای دیگر دست بکشند و بهطور ویژه بر این یک "کار حیثیتی" متمرکز شوند! همینطور هم شد و چینیها داروندارشان را ریختند در کورههای تولید فولاد سوزاندند تا مباد طرح مائو شکست خورد اما هم طرح شکست خورد هم توده؛ و نه فقط جهشی بهجلو صورت نگرفت بلکه قحطی و گرسنگی و مرگ بر میلیونها چینی غالب آمد و یک فاجعهی بزرگ انسانی شکل گرفت!
.
با اینحال در قاموس حاکمان ایدئولوژیک شکست معنایی ندارد و مرگها نه فقط هیچ ایرادی ندارند بلکه یک ارزش محسوب میشوند! برای همین مائو در واکنش به مرگ میلیونها چینی گفت: شما نمیتوانید برای مرگ انسانها مرا سرزنش کنید! با این همه برنامهای که برای چین داریم اگر نیمی از چینیها جان خود را فدا کنند ارزشاش را دارد! در مورد قحطی هم گنجشکها را مقصر قلمداد کرد و دستور قلعوقمعشان را داد و به این ترتیب برای فرار از زیربار مسئولیت هم که شده ننگ "جنگ با گنجشکها" را برای همیشه در تاریخ پرتلاطم چین مدرن پای خود نوشت!
.
با شکست تلخ و پرتبعات جهش اقتصادی عظیم بهتدریج زبان منتقدان باز شد اما مائو هیچ تاب نقد حتی از نزدیکترین افرادش را هم نداشت برای همین یک انقلاب فرهنگی و یک ارتش ویژه بنام گارد سرخ به راه انداخت و بدینوسیله همانطورکه پیشتر گفتیم به یک تسویه حساب و تصفیهی بزرگ در میان انقلابیون پرداخت. این انقلاب سرخ از سال 1966 تا 1976 زمان مرگ مائو دوام یافت و بعد از او و آن بود که رهبران حزب کمونیست حاکم بر چین "فراتلفیقگرایانه" ایدئولوژیشان را به سمتوسوی عقلانیت و علم و جذب و هضم اندیشهها و ایدئولوژیهای بهظاهر مخالف بردند.
.
باقی در بخش بعد
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]