جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

جامعه شناسان ناآرام Unrestfull Sociologists 

بخش نهم

اگوست کنت Auguste Comte 

حسین شیران

 

     سال 1846 در کل سال سخت و آزار دهنده ای برای "اگوست کنت" بود؛ از نظر معیشتی او هنوز در بحران مالی به سر می برد و تنها با "کمکهای داوطلبانۀ اثباتگراها" بود که گذران زندگی می کرد. این کمکها از سال 1844 پس از اخراج شدنش از پلی تکنیک، ابتدا از کشور انگلستان و با پیشگامی دوست و یاورش "جان استوارت میل" به سمت او جریان یافته بود و بعدها تنی چند از شاگردان و هوادارانش از خود فرانسه هم به این جریان پیوسته بودند.
 

     اما "میل" که سردسته و آغازگر این جریان بود خود در همین سال، همچنانکه پیشتر گفتیم، بدلیل جهتگیریهای فکری جدیدی که از "کنت" دید از او برید و برای همیشه او را بحال خود رها کرد؛ به تعبیر من، این قطع ارتباط در نظر "میل"، "نه پایان دوستی بلکه پایان یافتن دوست بود"؛ در حقیقت "میل" تا آخر، پای دوستی اش با "کنت" ماند اما آن کنتی که خود قبولش داشت و "کنت خوب" اش می نامید؛ آن کنتی که نویسندۀ شش جلد کتاب "دروس فلسفۀ اثباتی" بود که در واقع اساسنامه و مرامنامۀ اثباتگرایان بود؛ آن کنتی که اندیشمند و فیلسوف بود و در نهایت تا سال 1844 زیست؛ ...
 

     و نه این کنتی که بعد از این تاریخ زنده بود و در گذر از جلال و شکوه و هیبتی که در نزد یاران و پیروان اثباتگرایش داشت همچون جوانی خیره سر با تمام وجود عاشقی و دلداری می کرد و همچون پروانه به گرد شمع خاطر یک زن (کلوتیلد) می گشت و تحت تأثیر این اوضاع و احوال جلد به جلد کتاب "نظام سیاست اثباتی" اش را می نوشت که در آن آرام آرام همه چیز در زیر سایۀ مذهب قرار می گرفت؛ ... باری این کنت که همزمان هم در کار علم بود و هم عشق و هم دین، دیگر برای "میل" قابل قبول نبود و از اینرو در نظر او بسی "بد" جلوه می نمود که دیگر ارزش دوستی و پیروی نداشت و ترک حمایت و قطع روابط، حداقل پاسخی بود که در نظر "میل" می شد به او داد!...
 

     اما در آن سال و در آن روزها مسئلۀ اصلی "کنت" اصلاً این چیزها نبود؛ در واقع او نه نگران بحران مالیی که در آن قرار داشت بود و نه به پراکنده شدن یاران و پیروانش اهمیتی می داد؛ چه اولاً دیگر به زندگی در چنان شرایطی خو گرفته بود و بعد اینکه هنوز دوستان دیگرش از جمله "امیل لیتره" و تنی چند از شاگردانش در کنار او بودند و کم و بیش به کمکهای داوطلبانۀ خود به او ادامه می دادند. در آن زمان آنچه که به شدت ذهن "کنت" را درگیر ساخته بود و البته همه چیز را هم تحت الشعاع خود قرار داده بود، چیزی نبود جز مرگ نابهنگام محبوبۀ تازه یافته اش "کلوتیلد"؛ ناگوارترین و تأثیرگزارترین صحنه ای که در تمام عمرش با عمق روح و جانش تجربه کرده بود و اینک به تحقیق، فکر و ذهن او دربست در اختیار تجزیه و تحلیل این واقعه قرار داشت!
 

     باقی عمر که ده یازده سال بیشتر طول نکشید "کنت" هیچگاه این صحنه را فراموش نکرد و از اینروست که مفسران و منتقدان آثار او از این دوران تحت عنوان دوران "حاکمیت پیوستۀ دل" (The Continouos Dominance of The Heart) یاد می کنند!

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسان ناآرام, اگوست کنت

[ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]