جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

❇️ دگردیسی از یک توده‌ی توخالی تحت سلطه به یک ملت تودار متمدن متشخص مستقل، آرمان و آرزوی بلندیست که تنها به طرح و تدبیر و تلاش متفکران و متولیان مردمی برآید.

.

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش سی و یکم
✍️ حسین شیران

.

صحبت این‌جا بر سر تبدیل توده به ملت نیست؛ خواه‌ناخواه این اتفاق در سراسر جهان افتاده و طی سازوکارهایی بتدریج توده‌های مردمی به ملت‌ها تبدیل شده‌اند- یعنی خیل مردمانی که در سرزمین‌ها و مرزهای مشخصی محصور گشته و خواه‌ناخواه ملیت و مذهب و تاریخ و فرهنگ و زبان مشترک یافته‌اند؛ اما این هویت‌ یافتن و شناسنامه‌دار شدن توده‌ها نه فقط تغییری در اوضاع و احوال‌شان ایجاد نکرده و باعث رهایی‌شان از سیطره‌ی اقلیت حاکم نگشته، بلکه برعکس هر کدام از این شناسه‌ها که باعث تبدیل شدن توده به ملت گشته، بس پایه مایه‌ی سوءاستفاده‌های ایدئولوژیک واقع شده و بس بلا‌ها از این سبب از جانب ملت‌گراها و قوم‌گراها و مذهب‌گراها و تاریخ‌گراها و زبان‌گراها و امثالهم بر سر توده‌ها آمده و اوضاع را برایشان بس بتر کرده است.

.

و این یعنی راه رهایی توده‌های مردمی از چنگال استیلا و استبداد و استثمار تاریخی طبقات حاکم نه لزوما ملت شدن و مأنوس شدن با شناسه‌های فخرآور بلکه تنها و تنها "سر و سامان و سازمان یافتن" در بطن و متن خویش و به بیان دیگر "تودار شدن توده" است که اگر محقق شود ورق به نفع مردم برخواهد گشت وگرنه توده‌ی توخالی هزار سال هم از سرش بگذرد از این بند دیرین رهایی نخواهد یافت کما این‌که هزاران سال از تاریخ زیست اجتماعی بشر گذشته و نه فقط هیچ از کم و کیف سلطه‌ی حاکمان بر توده‌ها کاسته نشده بلکه برعکس هزاران هزار اسباب و اساس مدرن پا به عرصه‌ی وجود گذاشته و رسما در خدمت طبقات حاکم قرار گرفته و عرصه را بر توده‌های ملی تنگ‌تر و سخت‌تر ساخته‌اند.

.

این‌که چرا تا بحال این مهم یعنی سر و سامان و سازمان یافتن و باصطلاح تودار شدن توده آن‌سان که باید و شاید محقق نگشته و باعث رهایی‌اش از چنگال استبداد و استثمار نشده، در بخش‌های پیشین به برخی از جوانب مهم‌اش اشاره داشتیم: بخش اعظم‌اش را ناشی از هژمونی همیشه برقرار حاکمان و کاوش و کنترل مستمر توده‌ها و ارتباط‌زدایی و پایگاه‌زدایی و تهی‌سازی تحمیلی توده از سوی نظام سلطه دانستیم؛ بخشی را ناشی از ویژگی‌های خود توده و نقطه‌ضعف‌های زمینه‌ساز و ترس از دست دادن منافع و سازش و سازگاری تاریخی‌اش با سلطه و نیز عدم خودنگری و خودانتقادی و خودسازی‌اش دانستیم؛ با این‌حال بیشتر مسئولیت را متوجه "عقلای قوم" و فقر یا فقدان طرح و تدبیرهای لازم برای توسازی و توداری و تقویت توده در مواجهه با نظام سلطه ساختیم.

.

در این‌که کار با توده و برای توده و بر روی توده از دشوارترین کارهاست تردیدی نیست، حتی فکر کردن برای توده هم همین است- بواقع بازی دو سر باخت است، هم از طبقات حاکم می‌خوری هم از خود توده؛ رنجی که انبیاء و اولیاء و روشن‌گران در طول تاریخ از این سبب برده‌اند خود گواه همه چیز است؛ با این‌حال برای انسان‌های بزرگ این هرگز نافی رسالت و احساس مسئولیت‌شان در برابر توده یعنی اکثریت جامعه نبوده و ذات و نهاد پاک و شرافت‌ والایشان اجازه نداده بی‌خیال خود و رسالت انسانی خویش شوند و این طلاوار زیستن است که هنر است و نه آهن‌وار همیشه و هرجا جذب مغناطیس قدرت و ثروت اقلیت حاکم گشتن؛ یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد | آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود. سخت است ولی شرط عاقلی اینست.

.

کلمات کلیدی:

فراتلفیق‌گرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]