❇️ پشت کردن دو پایگاه مردمی روحانیت و بازار به مردم در دوران بعد از انقلاب میانه را طوری شخم زد که دین با آن همه وجههی آسمانیاش زمین خورد!
.
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش بیست و چهارم
✍️ حسین شیران
.
پشت کردن دو پایگاه مردمی مهم روحانیت و بازار به مردم در دوران بعد از انقلاب نه فقط آتش به مزرع سبز انسجام و اعتماد جامعه زد بلکه تغییر فاز آشکار از همسازی به همستیزی نیروها میانه و میدان اجتماع را طوری شخم زد که حتی دین که واسط و رابط و ضابط بیبدیل هر سه بود با آن همه وجههی آسمانیاش از شدت سنگلاخی از اسب به زمین افتاد؛ باری، دینی که یکی را به قدرت و دیگری را به ثروت برساند و در مقابل، خیل مردمان را بی قدرت و ثروت به خاک ذلت بنشاند مسلما بار کجیست که بدین راحتی بمنزل نمیرسد؛ یک چنین دینی مطمئنا نه یک بلکه چند جای کارش میلنگد و البته که دیگر در نزد خیل ضررکردگان محلی از اعراب نخواهد داشت؛ حالیا هیچ بیجهت نیست این حجم از رویگردانی مردم از دین در این برهه از زمان!
.
اما ضرورتا باید در نظر داشت آنچه از اسب به زمین افتاد نه اصل دین که همواره همچو هر اصل دیگری مصون از هر افتادنیست بلکه مشخصا بدل دین و در واقع ایدئولوژی دینیای بود که جای اصل دین، بقول امروزیها، بسی لایک خورده بود وگرنه اصل دین را چه به ویژهخواهی و ویژهخواری؟! اصولا و اساسا این در مرام و مسلک هر ایدئولوژی و هر قرائت خاصیست که یکجانبه و به نفع گروه خاصی عمل میکند و نه اصل دین که در حقیقت دریچهایست برای رهایی و رستگاری تمام بشریت اتفاقا از سلطه و سیطرهی یک چنین بدلهایی و نه برعکس گرفتار ساختن مردم در یک چنین مخمصههایی؛ دینی که گیر و گرفتاری آورد دین نیست رسما بدل دین (ایدئولوژی) است، پس هر گلایه و گریزی که در کارست را هم باید پای بدل دین نوشت نه اصل دین.
.
مسئولیت تاریخی یک چنین ضایعهی بزرگی- یعنی حاکم گشتن بدل دین جای اصل دین- در هر برهه از زمان و در هر کجای زمین بدوا پای روحانیت است- همو که مشخصا به نیابت از انبیاء و اولیاء رسالت تاریخی حفظ و حراست از اصل و اساس و حقیقت دین را بعهده گرفته است؛ در مجموع دو جریان تاریخی باعث پوشیده ماندن این اصل و اساس و حقیقت گشته است: یکی آمیخته شدن افهام با اوهام و دیگری آمیخته شدن افهام و اوهام با اغراض؛ اولی بیشتر "ناخواسته" در مقام ادراک اصل دین رخ میدهد و دومی بیشتر "خواسته" در مقام ایجاد بدلی برای دین. اصولا و اساسا بر عهدهی روحانیت بوده و است که در هر دوره با هر دو جریان به روال و روند خاص خود مقابله کرده و به هر شکل اصل دین را از هر اوهام و اغراضی بری دارد.
.
اما اینجا و در ارتباط با این مسئولیت باید میان اصل روحانیت و بدل آن هم تمایزی قائل شد. اصل روحانیت هم همچو هر اصل دیگری زیر خروارها پرده و پوشش و پروپاگاندای ناشی از بدلاش گم است. روحانیت بدل در هر دوره از زمان حاصل کار روحانینماهاییست که نه فقط مقابله با هر دو جریان حقیقتپوش را وامیگذارند بلکه برعکس عملا در خلاف جهتاش پامیگذارند و به این ترتیب زمینه و زمان را برای سلسله حاکمیت بدلها فراهم میسازند و در این وانفسا خود سایه به سایه و همسایهی حاکمان میگردند- فرصتی هم اگر دست دهد خود حاکم میگردند. تحققا بسی بیش از برق شمشیر این بدلیجات دین بوده و است که بنیآدم را زیر سلطه نگهداشته است و این بلاییست تاریخی که در فقر یا فقدان روحانیون اصیل، خیل روحانینماها بر سر بشریت آوردهاند.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]