چالشهای جلف اینستاگرامی، بازیای شوم در زمین ذلیلافتادۀ جامعۀ مدنی
✍️ حسین شیران (دکترای جامعهشناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)
بخش چهارم
شاید برای برخی از ما، پذیرش مستعمره بودن جامعۀ مدنی به دست دولت و بازار (جزء اول و دوم هر جامعه) دشوار و یا محل شبهه و یا اصلا مصداق "توهم توطئه" باشد؛ در واقع همیشه همینطور بوده و است؛ به عنوان یک واقعیت تاریخی، که بسی جای تأمل دارد، بخش قابل توجهی از ما جزء سومیها (اهالی حاضر در حوزۀ جامعۀ مدنی) علیرغم آنچه مینماییم، اربابان و حاکمان خود را بیشتر باور داریم تا خود خودمان را - این یکی از دلایل دیرپا بودن نظام سلطه در تمامی ادوار تاریخ است - از این جهت راحت با طرحهای استعماری و استثماری و سلطهگسترانۀ حاکمان کنار میآییم و هر آنچه آنها میگویند را زود باور میکنیم، حتی اگر هیچ دلیل و استدلالی هم به همراه نداشته باشد باز میگوییم که صحیح است و یا لابد که چنین است، اما آنجا که لازم است چیزی را از خود و به نفع خود بپذیریم ناگهان با یک تغییر منش مقتدرانه به شدت ناباور یا دیرباور میگردیم و نسبت به آن که میگوید و آن چه گفته میشود با سوءنظر برخورد میکنیم، حتی اگر صدها دلیل و سند با خود همراه داشته باشد!
بیجهت نیست تبلیغات و تلقینات و حتی توجیهات پسینی دولت و بازار یا سیاستمدار و سرمایهدار، با آنکه بارها و بارها خود دیده و تجربه کردهایم که اغلبشان بیپایه و بیاساساند، باز هم برای ما مقبول و محترم و قابل اعتناء میافتد - همانطور که اغلب به فروشندگان کالاها و خدمات اعتماد نداریم اما وقتی تبلیغات و تلقینات و توجیهاتشان را میشنویم برای چندمین بار خام حرفهای آنها میشویم و در نهایت اغلب همان میشود که آنها میخواهند - به همین سیاق، تسلیم اظهارات و اسیر ظاهرسازیها و آرامسازیها و رامسازیهای اربابان خود میشویم و دقیقاً با همین نرمش فکری مستضعفانه است که بساط تاریخی استمعار و استثمار و استحمار را همیشه بالا سر خود مستظهر و مستدام نگهمیداریم، اما اگر که یکی از جنس خودمان پا پیش بگذارد و بیهیچ مزد و منتی، روشنگرانه به ما بگوید که ای دوست، به خدا که چنین نیست و چنان است و از این جهت، نه چنین بلکه چنان باید کرد، اغلب به دیدۀ تردید به او مینگریم که چه میگوید و با که میگوید و اصلاً چرا چنین میگوید!
باری، چنین بوده و است که اغلب، روشنگری در میان تودۀ جامعۀ مدنی، نه فقط در جهان سوم که در همه جای جهان، آنسان که باید و شاید جواب نداده و نمیدهد - دستکم تا به حال که چنین بوده است - و روشنگران بیهیچ دستاورد چشمگیری همه یا معدوم شده یا در انزوا زیسته و از بین رفتهاند؛ بزرگترین بدشانسی روشنگران همیشه این بوده که از دو سو سخت خوردهاند: از یک سو از ما مردمان که دیر باورشان کردهایم و یا هیچ باورشان نکردهایم و از سوی دیگر هم از حاکمان که همواره به قول ویکتور هوگو هر جا و هر وقت یکی چراغ روشنگری برافروخته بلافاصله چند ظلمتگر گردنکلفت از چند سو بر سرش ریخته و فوتاش کرده و خاموشاش ساختهاند (نقل به مضمون). بیجهت نیست استمرار استیلای هژمونی حاکمان در سراسر جهان!
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه
[ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]