جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

آغاز جلد دوم

دزدان سرزمین یا سرزمین دزدان- بخش سیزدهم

 The Thieves of The Land or The Land of The Thieves 13

(جامعه شناسی رفتار اقتصادی-اجتماعی مردم ایران)

حسین شیران


 

     دوازده بخش اول این مجموعه نوشتار در قالب یک جلد در فضای مجازی منتشر شد و زین‌پس هر آنچه بیاید لاجرم در جلد دوم آن جای خواهد گرفت. در آغاز این جلد، پیش از آنکه بحث‌های پیشین خود را پی‌بگیریم بگذارید نکته‌ای را در خصوص عنوان موضوع مورد بحث یعنی «دزدان سرزمین یا سرزمین دزدان»- بخصوص جزء دومش یعنی «سرزمین دزدان»، که انگار با انتشار جلد اولش بصورت کتاب الکترونیک اندکی حساسیت‌برانگیز شده یا می‌شود و نیز چند نکتة دیگر پیرامون آن یادآور شویم.

 

     البته ما پیشتر در بخش‌های نخستین در ارتباط با موضع‌های ممکن و محتمل در برابر موضوع و عنوان آن به حد نیاز سخن گفته‌ایم و دیگر قصد تکرار آنها را نداریم. به هر حال آنها که اهل اندیشه و علم و قلم‌‌اند بی‌هیچ نیازی به هیچ تذکره‌ای خود اساس را از بساط تشخیص می‌دهند و خیلی زود اینکه یک قلم با چه نیتی به کدام سو روانست را درمی‌یابند! منتهی از آنجا که به هر حال کم نیستند کسانی که حوصلة طی بساط و درک اساس را ندارند و اغلب ترجیح می‌دهند با استشمام شمه‌ای از شمیم ظواهر هر چه سریعتر بر مسند قضاوت تکیه زنند و راست ناراست حکم صادر کنند و در نهایت به جای حل مسائل، خود مسأله‌ساز شوند این بخش، مفید و مختصر به شرح علت طرح این اساس و بسط این بساط اختصاص می‌یابد تا خود روشن شود این قافله را مقصد و مقصود کجاست!

 

     پیش از هر چیز باید گفت عنوانی که ما برای این مجموعه نوشتار برگزیده‌ایم (یعنی «دزدان سرزمین یا سرزمین دزدان») در واقع شکل فشردة پرسش اصلی و اساسی ما در این مجموعه نوشتار است؛ صورت مبسوط این پرسش چنین است: آیا در این سرزمین، تنها گروهی از افراد خاص- بنحویکه خود می‌دانند و ما هم می‌دانیم، دزدی می‌کنند یا نه تقریباً همة ما- بنحویکه گاه می‌دانیم و گاه نمی‌دانیم، هر کدام بنوعی مشغول این کار بوده و هستیم؟ ...

 

     این قید «خود می‌دانند و ما هم می‌دانیم» و «گاه می‌دانیم و گاه نمی‌دانیم» در این پرسش معطوف به مسألة مهم و اساسی دیگریست که در اصل به «معنی و مفهوم واژة دزدی از نقطه‌نظر جامعه شناسی» مربوط می‌شود. در چند بخش پیش این مسأله مطرح شد و در بخش‌های بعدی هم بالضروره پی‌گرفته خواهد شد. صورت کلی این مسأله هم اینست: آیا دزدی در جامعه، تنها در آنچه «عرف» و «قانون» بطور مشخص معین داشته است (یعنی برداشتن «مال» دیگری بدون اذن و آگاهی او (جرائم مربوط به مال)) خلاصه می‌شود یا بیش از این متضمّن معانی و مفاهیم دیگری هم هست یا می‌تواند باشد؟ ...

 

     این پرسش از این جهت که مبنای تئوریک پاسخ ما به پرسش اصلی‌ محسوب می‌شود و تحققاً با روشن شدن این مسأله است که تکلیف آن مسأله هم روشن می‌شود برای بحث حاضر ما بسیار حائز اهمیت است. در حقیقت «هدف اصلی» ما از طرح و بسط این موضوع با این عنوان در اینجا عمدتاً بحث پیرامون این یک مسأله یعنی «معنی و مفهوم دزدی از نقطه‌نظر جامعه شناسی» می‌باشد آنهم به این امید سعید که - به لطف خدا - توفیق یابیم علی‌رغم این‌همه های‌و‌هوی و پریشانی‌ها و آشفتگی‌هایی که به هر حال روزگار در بین و ذهن‌مان بپا کرده و باز خواهد کرد - به یاری همدیگر - «معنی و مفهوم حقیقی دزدی» را در اذهان خود و مردمان دیار خود جا بیندازیم تا مشخصاً در ارتباط با موضوع و معضلی که حالا بنا به شواهد بی‌شمار بشدت گریبانگیر جامعةمان گشته است (اهمیت و ضرورت طرح موضوع و مسأله را هم از این نکته دریابید) یک گام مهم و اساسی به پیش برداشته باشیم!

 

     البته در اینکه کار کار دشواریست و راه راه درازی، هیچ تردیدی نیست! و بعد باید این را هم در نظر داشت که حتی اگر این مهم یعنی درک معنی و مفهوم دزدی از نقطه‌نظر جامعه شناسی در کوتاه‌ترین زمان - به فرض محال - تمام و کمال در جامعه ممکن و میسر گردد باز خاک پاک ما تا رسیدن به نقطة مطلوبش راه دور و درازی در پیش خواهد داشت، چرا که این گامی که بدین شکل برداشته می‌شود در وهلة اول مشخصاً در دنیای پر رمز و راز «ذهنیت جامعه» است که برداشته می‌شود و همانطور که پیش از این هم گفتیم برای رسیدن به سرانجام کار پیرو آن گام گام دیگری هم لازم و ضروریست که باید تحققاً در بستر دنیای پر پیچ و خمِ «عینیت جامعه» برداشته شود!

 

     این همان بحث آشنای «از علم به عمل رسیدن» است که از بس بعنوان یک ضرورت در ارتباط با هر زمینه و هر امری مطرح شده و می‌شود دیگر تصور نمی‌کنم هیچ نیازی به بند و بسط بیشتر داشته باشد، جز اینکه، نظر به اهدافی که در پیش داریم، باید یادآور شویم این بحث غیر از بحث آشنای «خواستن و توانستن» است! البته از این جهت که هر دو در یک زمینه مطرح می‌شوند (زمینة «شدن») بلاشک میان آنها قرابت و شباهت‌های بسیاری می‌توان یافت اما این به معنای یکی بودن آنها نیست چرا که به هر حال وجوه مغایرتی هم میان آنها می‌توان یافت؛ نخست اینکه حوزة طرح بحثِ «خواستن و توانستن» بسی عام‌تر و وسیع‌تر از حوزة طرح بحثِ «از علم به عمل رسیدن» است تا آنجا که اگر اندکی تسامح در مفهوم به خرج بدهیم این بحث غیر از انسان حتی حیوان را هم دربرمی‌گیرد چرا که به تحقیق «خواستن» می‌تواند معطوف به «غرایز» هم باشد- همانگونه که در اغلب موارد هم اینگونه است، و از آنجا که تنها این انسان نیست که مبتنی بر غرایز خود عمل می‌کند بلکه حیوان هم در این ویژگی با او شریک است خواه‌ناخواه پای حیوان هم به این میدان باز می‌شود!

 

     حتی اگر دایرة مفهومی «خواستن» را آنچنان تنگ بگیریم که خاص انسان باشد و حیوان را هیچ راه ورودی بدان نباشد باز بنا به شکل و فرم برآورده شدن همه یا بخشی از خواستن‌هایمان که به هر حال با اتکا به غرایز محقق می‌شوند می‌توان گفت که دستکم بخشی از «خواستن و توانستن»های ما انسان‌ها واجد «شکل حیوانی» خواهد بود- همچنانکه هست! ... اما در بحثِ «از علم به عمل رسیدن» هرگز امکان ورود حیوان و یا کلاً غیر‌انسان نیست، چون در این جهان هم خصیصة «کسب علم» خصیصة خاص آدمی‌ست و هم خصیصة «اندیشة عمل»؛ از این جهت بجرأت می‌توان گفت که بحثِ «از علم به عمل رسیدن» یک بحث خاص خاص آدمی‌ست و هرگز طرح آن برای غیر‌انسان ممکن و مجاز نمی‌باشد!

 

     به این ترتیب بحثِ «از علم به عمل رسیدن» در موقعیتی خاص‌ بر بحث عامِ «خواستن و توانستن» قرار می‌گیرد، البته نه به این معنی که از حوزة آن خارج می‌شود، نه! هرگز اینگونه نیست؛ «از علم به عمل رسیدن» همیشه و در هر حال نوعی «خواستن و توانستن» است اما نوعی «خواستن و توانستن» که در وهلة اول «خاص انسان» ا‌ست (در قیاس با حیوان) و در وهلة دوم از شکل و شمایلی «اخلاقی» برخوردار است (در قیاس با اشکال حیوانی و غیراخلاقی آن)! به بیانی دیگر «از علم به عمل رسیدن» نوعی «خواستن و توانستن» است که شکلی «انسانی و اخلاقی» دارد.

 

     قید «اخلاقی» در اینجا از باب تأکید بر «بعد جامعوی» آن است؛ بدیهیست که ما به عنوان یک جامعه شناس و جامعه اندیش نه فقط در کشاکش این بحث بلکه همواره در تمامی مباحث خود الزاماً به آن دسته از پندارها و گفتارها و کردارهایی تأکید و توجه داریم که در راستای تأمین صلح و صفا و سلامت امر جامعه در تمامیت آن باشند- تمامیتی که به هر حال افراد جامعه هم جزئی از آنند و جزئاً صلح و صفا و سلامتی‌شان در سایة صلح و صفا و سلامت جامعه تأمین می‌گردد! بنابراین حتی اگر بتوان بر امرِ «از علم به عمل رسیدن» هم همچون «خواستن و توانستن» به هر شکل اهداف و اشکالی غیرانسانی مفروض داشت (که این البته بستگی دارد به اینکه چه معنا و مفهوم و مقصودی از علم و عمل و عالم و عامل در نظر گرفته شود) با این قید معلوم می‌شود که منظور ما از آن مشخصاً چه شکل یا اشکالی از آنست!

 

     در هر صورت، شرح وجوه مغایرت میان دو بحث «خواستن و توانستن» و «از علم به عمل رسیدن» تنها به عام یا خاص بودن حوزه و یا دخالت یا عدم دخالت عنصر غریزه در آن ختم نمی‌شود! غیر از اینها و البته در ارتباط با آنها، به باور من، مهمترین وجه تفاوت و تمایز ایندو بحث همانا در «ارادة» مطرح و معطوف در هر کدام است؛ از آنجا که تشخیص و تمییز این وجه در تداوم بحث ما بسیار حائز اهمیت است بخش بعد را به این موضوع اختصاص خواهیم داد.

 

پایان بخش سیزدهم

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
 


برچسب‌ها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, حسین شیران, بررسی مسائل اجتماعی

[ چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]